عذاب عشق

امشب به قصه ی دل من گوش می کنی/فردا مرا چون قصه فراموش می کنی

عذاب عشق

امشب به قصه ی دل من گوش می کنی/فردا مرا چون قصه فراموش می کنی

شعر سفر

همه شب با دلم کسی می گفت 

سخت آشفته ای ز دیدارش 

صبحــــــــــــدم با ستارگان سپید 

می رود . می رود . نگهدارش 

من به بوی تو رفته از دنیا 

بی خبر از فریب فرداها 

روی مژگان نازکم می ریخت 

چشمهای تو چون غبار طلا 

تنم از حس و دستهای تو داغ 

گیسویم در تنفس تو رها 

می شکفتم ز عشق و می گفتم 

هر که دلداده شد به دلدارش 

ننشیند به قصد آزارش 

برود.چشم من به دنبالش 

برود.عشق من نگهدارش 

آه اکنون تو رفته ای و غروب 

سایه می گسترد به سینه راه 

نرم نرمک خدای تیره غم 

می نهد پا به معبد نگهم 

می نویسد به روی هر دیوار 

آیه های همه ســـــــیاه سیاه 

نظرات 1 + ارسال نظر
Ali پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ

salam;
koja mikhaee farar koni?
jaleb minewisy
edameh bede

سلام.میخوام برم یه دنیا پر از شادی :) شوخی کردم...ممنونمکه نظر دادین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد